زمین سبز

زمین ما؛ آینده ما

زمین سبز

زمین ما؛ آینده ما

دیروز

 

دیروز از عشق می سرودم

و با دستان تو دوست بودم.

امروز که از آن دستهای سبز جدا افتاده ام،

ز پا افتاده ام.

« توحید خالقی » 

حالم عالی است!

 

گفت: « احوالت چطور است؟ ».

گفتمش: « عالی است.

مثل حال گل؛

حال گل در چنگ « چنگیز مغول ». »

« قیصر امین پور » 

چرا از دهن حرفهای من افتاد؟

 

چرا تا شکفتم،

چرا تا تو را داغ بودم نگفتم؟

چرا بی هوا سرد شد باد؟

چرا از دهن،

حرفهای من افتاد؟

« قیصر امین پور » 

من سالهای سال مردم!

 

من سالهای سال مردم

تا اینکه یک دم زندگی کردم.

تو می توانی

یک ذره،

یک مثقال،

مثل من بمیری؟

« قیصر امین پور » 

انتظار

 

با کوله بار عشق،

روشن به شب رسیدم

و در نگاه آخرین ستاره،

خاموش شدم.

« خدیجه اکبری نژاد »