زمین سبز

زمین ما؛ آینده ما

زمین سبز

زمین ما؛ آینده ما

معنای اصطلاحی « مال » چیست؟

 

شناخت معنای اصطلاحی « مال » می تواند ما را با « حقوق اموال »، آشنا نموده و شناخت « حقوق اموال » نیز، می تواند ما را در پاسخ به سوالات بسیاری که در زمینه « حقوق قراردادها » و « حقوق مسئولیت مدنی »، پیش می آید، یاری رساند. گسترش روزافزون صنعت و تحولات اجتماعی شناخت مفهوم « مال » را روز به روز، مشکلتر می کند. در گذشته، بیشتر به چیزی، « مال » گفته می شد که مادی و قابل دیدن و لمس باشد؛ مثل خانه، میوه، لباس و ...؛ اما امروزه، برخی اموال در عالم خارج، دیده نشده و قابل لمس نیستند؛ مثل حق سرقفلی، دیون و مطالبات و ... . سابقا، فقط، صاحبان املاک را ثروتمند می نامیدند؛ ولی امروزه، سهامداران بزرگ شرکتهای عظیم نیز، ثروتمند محسوب می گردند. جامعه امروزی هر روز، به سمت غیرمادی و اعتباری شدن، پیش می رود و بسیاری از ارزشهای مالی غیرمادی؛ مثل علائم تجاری و مالکیتهای فکری، دارای ارزش بیشتری از اموال مادی، هستند؛ همچنان که گاه، پروانه بهره برداری از زمین، از خود زمین، ارزشمندتر است.

در « قانون مدنی »، تعریفی از « مال »، ارائه نشده است؛ اما مصادیق و انواع آن در « باب اول » از « کتاب اول » آن، ذکر گردیده است. حقوقدانان نیز، هر یک از منظری، به ارائه تعریفی از آن، پرداخته اند؛ از جمله:

1- مفید بودن: برخی حقوقدانان سعی کرده اند بر اساس ویژگی « مفید بودن »، به تعریف « مال »، بپردازند. این تعریف بر اساس تفکیک « شیء » و « مال »، است. اشیاء زیادی پیرامون ما، وجود دارند؛ لیکن تمامی آنها « مال » نیستند؛ بلکه در میان این اشیاء، آنهائی « مال » محسوب می شوند که مفید باشند. این تعریف به تعریفی که از « مال »، در « حقوق رم »، ارائه شده، نزدیکتر است. بر اساس این تعریف، « اشیائی که به هیچ وجه، برای آدمی، مفید نباشند « مال » محسوب نمی شوند. » پس « مال » باید مفید باشد و نیاز مادی یا معنوی انسان را تامین کند. مقصود از « نفع مادی »، نفعی است که بتواند یکی از نیازهای جسمی و فیزیکی شخص را مرتفع سازد و مقصود از « نفع معنوی »، آن است که بتواند یکی از نیازهای روحی و معنوی انسان را برطرف نماید. لذا، از آنجائی که یک قطعه سنگ یا چوب بی ارزش هیچ نیاز مادی یا معنوی ای را برطرف نمی کند « مال » به شمار نمی آید؛ اما اگر همین سنگ یا چوب را تراشیده یا خراطی نمایند - به نحوی که در منزل، برای تزئین، استفاده شود - می توان به آن، « مال » گفت؛ زیرا اکنون، یکی از نیازهای معنوی انسان؛ یعنی حس زیبائی طلبی انسان، را برآورده می کند. این مبنای « مفید بودن » مورد انتقاد، واقع شده؛ چرا که بسیاری از اشیاء، در عالم، وجود دارند که برای جسم یا روح ما، مفیدند؛ اما در عین حال، « مال » نیستند؛ مثل « خون » که برای ما، مفید است؛ ولی تا زمانی که در بدن ما، جریان دارد، « مال » به شمار نمی آید. همچنین، اشیائی؛ مانند دریا، هوا، نور خورشید و نسیم صبحگاهی، برای انسان، فایده بسیاری داشته، دارای اهمیت بوده و نیاز انسان را برطرف می سازند؛ اما « مال » نامیده نمی شوند.

2- قابلیت اختصاص: برخی از حقوقدانان، « مال » را بر مبنای « قابلیت اختصاص »، تعریف کرده اند و معتقدند اشیائی؛ مانند دریاها، هوا و نور خورشید، برای انسان، مفیدند؛ لیکن به حکم طبیعت، قابلیت اختصاص به شخص یا اشخاص را ندارند و هیچ کس نمی تواند نسبت به آنها، ادعای مالکیت انحصاری و اختصاصی، نماید. بنابراین، « « مال » آن چیزی است که قابلیت اختصاص به فرد را داشته باشد و اشیاء به لحاظ حقوقی، زمانی، « مال » تلقی می شوند که بتوانند در اختیار انسانی، قرار بگیرند. » این تعریف نیز، مورد انتقاد، واقع شده؛ زیرا برخی اشیاء به علت کثرت و رایگان بودن، علیرغم قابلیت اختصاص، « مال » نیستند و لذا، صرف قابل اختصاص بودن چیزی، نمی تواند موجب مالیت آن شیء، گردد. از طرفی، امروزه، می توان برخی از اشیائی که سابقا، امکان دسترسی و تملک آنها نبوده را به کنترل خویش، درآورد؛ مثلا هوا را به صورت فشرده، درآورد و در کپسول، برای استفاده در زیر آب یا مصارف دیگر، به کار برد. امروزه، حتی امواج را به کنترل در آورده اند که بر اساس این تعریف، باید « مال » محسوب گردند؛ در حالیکه همگان معترفند این اشیاء « مال » نیستند.

3- مفید بودن و قابلیت اختصاص: برخی معتقدند با جمع دو شرط « مفید بودن » و « قابلیت اختصاص »، می توان به معنا و مفهوم « مال »، دست یافت. در « حقوق فرانسه » نیز، ظاهرا، این معنا از « مال »، مورد توجه، قرار گرفته است؛ چنانکه از ماده 714 « قانون مدنی فرانسه »، برخی چنین استنباط کرده اند که « مفید بودن » و « قابلیت اختصاص » دو شرط لازم برای شناخت « مال »، می باشند. البته بر این تعریف نیز، اشکالاتی که در تعریف اول و دوم، مطرح شد وارد است؛ یعنی اشیائی وجود دارند که « مفید » و « قابل اختصاص » هستند؛ ولی همگان اذعان دارند که « مال » نیستند؛ مثل خون در بدن که مفید است و مختص انسان؛ اما « مال » به شمار نمی آید.

4- ویژگی ارزش اقتصادی: برخی عقیده دارند « مال » را باید از دیدگاه « صاحبان مال » و از بعد « اقتصادی »، نگریست. به نظر ایشان، « مفهوم « مال » لزوما، می باید از دید ثروتمندان، ترجمه شود. » به نظر آنها، پول نقش تعیین کننده ای در شکلدهی نظریات حقوقی، دارد و « مال » آن چیزی است که دارای ارزش اقتصادی، باشد. بنابراین، برخی با استنباط از این مبنا، در تعریف « مال »، گفته اند: « « مال » چیزی است که قابل داد و ستد باشد و برای آن، تقاضا مطرح بوده و بتوان آن را با پول، ارزیابی کرد. »؛ یعنی مردم در برابر آن، « پول » یا « مال » به دیگری، بدهند. انتقادی که بر این مبناء، مطرح شده این است که معلوم نیست آیا این ارزش اقتصادی نسبی است یا مطلق. به عنوان مثال، یک عکس و فیلم خانوادگی قدیمی و شخصی برای صاحب آن، ارزش بالای معنوی و مادی دارد؛ ولی برای سایرین، ارزشی نداشته و عموم مردم بابت آن، پولی پرداخت نمی کنند. حال، آیا این گونه عکسها باید « مال » محسوب شوند یا خیر؟ اگر معنای مطلق مد نظر، باشد، این نوع اشیاء نباید « مال » محسوب شوند؛ زیرا نوع مردم وجهی بابت آن، نمی پردازند؛ ولی آیا می توان گفت در صورت تلف شدن این اشیاء، توسط شخصی دیگر، مسئولیتی ایجاد نمی گردد؟ ایراد اساسی دیگری که می توان در « حقوق ایران » که مبتنی بر « فقه اسلامی »، است، بر این تعریف، گرفت این است که اشیائی وجود دارند که برخی برای آن، پول پرداخت می نمایند؛ مثل مواد مخدر و مشروبات الکلی؛ در حالیکه می دانیم « شارع مقدس » مالیت را از این گونه اشیاء، سلب نموده و علت ممنوعیت خرید و فروش این گونه اشیاء « فقدان نفع عقلائی و مشروع » عنوان گردیده است. فقهاء معتقدند: « منافع مال باید مشروع و حلال باشد که به آن « منافع محلله » می گویند. » لذا، مشروبات الکلی، تریاک، سی دیهای مستهجن و ... « مال » نبوده و خرید و فروش آنها نیز، باطل و حرام است؛ چنانکه یکی از فقهاء، پس از تعریف لغوی « مال »، می فرمایند: « و اما نزد شرع، مالیت هر چیزی بسته به وجود منافع حلال، در آن، است و هر گاه، منافع آن شیء حلال نباشد - مثل شراب و خوک -، پس، « مال » نیست. » البته چنانچه برخی از این اشیاء، در دوره ای و با تحول صنعت، دارای منفعت عقلائی، گردند، می توان آنها را در زمره « اموال »، قرار داد؛ مثل سم مار برای سرمسازی، خون برای تزریق به بیمار یا سگ برای کشف مواد مخدر. پس، صرف خرید و فروش و پرداخت پول برای مال دانستن شیء، کافی نیست؛ بلکه منفعت بایستی عقلائی و مشروع باشد.

5- واگذاری تعریف « مال » به عرف: بسیاری از فقهاء، « مال » را تعریف نکرده و آن را بی نیاز از تعریف، دانسته و به عرف، واگذار نموده اند. یکی از فقهاء، در مورد معنای « مال »، می فرمایند: « معنای ملکیت، مالیت، ملک و مال عرفی است و به توضیح شرع و نیز، به دلیل شرعی، نیاز ندارد؛ بلکه برای تعریف آنها، عرف و لغت را باید دید. » به نظر فقیهی دیگر، « مالیت اعتباری عقلائی است برخاسته از غرض و رغبت مردم، بدان؛ به گونه ای که برای به دست آوردنش، بر یکدیگر، پیشی گرفته و کشمکش کنند؛ خواه، مانند غذا، از نیازهای اولیه، باشد، خواه، همچون ادویه که بدان، نیازی عارضی دارند و خواه، برای رفاه و لذت، باشد. البته همین که مردم چیزی را رغبت کنند، به کشمکش، نمی انجامد؛ بلکه باید کمیاب نیز، باشد. بنابراین، به آب، در کنار رودخانه و همچنین، به هیزم، در جنگل و به ریگ، در صحرا، « مال » گفته نمی شود. » « امام خمینی (ره » در تعریف « مال »، می فرمایند: « « مال » چیزی است که متقاضی داشته و عقلاء به آن، میل و رغبت کنند. » بنابراین، اگر چیزی چنان فراوان شود که هر گاه، اراده شود، بی هیچ زحمتی، بتوان آن را به دست آورد، آن را « مال » نمی گویند؛ همانند آب رودخانه، ریگ در صحرا، نور خورشید و هوا برای تنفس. مطلب قابل توجه اینکه بسیاری از حقوقدانان اروپائی نیز، پس از طرح نظرهای مختلف و نقد آنها، در نهایت، به همین نتیجه، رسیده اند؛ چنانچه یکی از حقوقدانان فرانسوی، می گوید: « بسیار مشکل است که « مال » را بر اساس یک ویژگی خاص، تعریف کرد. لذا، به جای آنکه « مال » را برای مردم، تعریف کنیم، بهتر است بگذاریم مردم « مال » را برای ما، تعریف کنند. »

شناخت معنای اصطلاحی « مال » می تواند ما را با « حقوق اموال »، آشنا نموده و شناخت « حقوق اموال » نیز، می تواند ما را در پاسخ به سوالات بسیاری که در زمینه « حقوق قراردادها » و « حقوق مسئولیت مدنی »، پیش می آید، یاری رساند. گسترش روزافزون صنعت و تحولات اجتماعی شناخت مفهوم « مال » را روز به روز، مشکلتر می کند. در گذشته، بیشتر به چیزی، « مال » گفته می شد که مادی و قابل دیدن و لمس باشد؛ مثل خانه، میوه، لباس و ...؛ اما امروزه، برخی اموال در عالم خارج، دیده نشده و قابل لمس نیستند؛ مثل حق سرقفلی، دیون و مطالبات و ... . سابقا، فقط، صاحبان املاک را ثروتمند می نامیدند؛ ولی امروزه، سهامداران بزرگ شرکتهای عظیم نیز، ثروتمند محسوب می گردند. جامعه امروزی هر روز، به سمت غیرمادی و اعتباری شدن، پیش می رود و بسیاری از ارزشهای مالی غیرمادی؛ مثل علائم تجاری و مالکیتهای فکری، دارای ارزش بیشتری از اموال مادی، هستند؛ همچنان که گاه، پروانه بهره برداری از زمین، از خود زمین، ارزشمندتر است.

در « قانون مدنی »، تعریفی از « مال »، ارائه نشده است؛ اما مصادیق و انواع آن در « باب اول » از « کتاب اول » آن، ذکر گردیده است. حقوقدانان نیز، هر یک از منظری، به ارائه تعریفی از آن، پرداخته اند؛ از جمله:

1- مفید بودن: برخی حقوقدانان سعی کرده اند بر اساس ویژگی « مفید بودن »، به تعریف « مال »، بپردازند. این تعریف بر اساس تفکیک « شیء » و « مال »، است. اشیاء زیادی پیرامون ما، وجود دارند؛ لیکن تمامی آنها « مال » نیستند؛ بلکه در میان این اشیاء، آنهائی « مال » محسوب می شوند که مفید باشند. این تعریف به تعریفی که از « مال »، در « حقوق رم »، ارائه شده، نزدیکتر است. بر اساس این تعریف، « اشیائی که به هیچ وجه، برای آدمی، مفید نباشند « مال » محسوب نمی شوند. » پس « مال » باید مفید باشد و نیاز مادی یا معنوی انسان را تامین کند. مقصود از « نفع مادی »، نفعی است که بتواند یکی از نیازهای جسمی و فیزیکی شخص را مرتفع سازد و مقصود از « نفع معنوی »، آن است که بتواند یکی از نیازهای روحی و معنوی انسان را برطرف نماید. لذا، از آنجائی که یک قطعه سنگ یا چوب بی ارزش هیچ نیاز مادی یا معنوی ای را برطرف نمی کند « مال » به شمار نمی آید؛ اما اگر همین سنگ یا چوب را تراشیده یا خراطی نمایند - به نحوی که در منزل، برای تزئین، استفاده شود - می توان به آن، « مال » گفت؛ زیرا اکنون، یکی از نیازهای معنوی انسان؛ یعنی حس زیبائی طلبی انسان، را برآورده می کند. این مبنای « مفید بودن » مورد انتقاد، واقع شده؛ چرا که بسیاری از اشیاء، در عالم، وجود دارند که برای جسم یا روح ما، مفیدند؛ اما در عین حال، « مال » نیستند؛ مثل « خون » که برای ما، مفید است؛ ولی تا زمانی که در بدن ما، جریان دارد، « مال » به شمار نمی آید. همچنین، اشیائی؛ مانند دریا، هوا، نور خورشید و نسیم صبحگاهی، برای انسان، فایده بسیاری داشته، دارای اهمیت بوده و نیاز انسان را برطرف می سازند؛ اما « مال » نامیده نمی شوند.

2- قابلیت اختصاص: برخی از حقوقدانان، « مال » را بر مبنای « قابلیت اختصاص »، تعریف کرده اند و معتقدند اشیائی؛ مانند دریاها، هوا و نور خورشید، برای انسان، مفیدند؛ لیکن به حکم طبیعت، قابلیت اختصاص به شخص یا اشخاص را ندارند و هیچ کس نمی تواند نسبت به آنها، ادعای مالکیت انحصاری و اختصاصی، نماید. بنابراین، « « مال » آن چیزی است که قابلیت اختصاص به فرد را داشته باشد و اشیاء به لحاظ حقوقی، زمانی، « مال » تلقی می شوند که بتوانند در اختیار انسانی، قرار بگیرند. » این تعریف نیز، مورد انتقاد، واقع شده؛ زیرا برخی اشیاء به علت کثرت و رایگان بودن، علیرغم قابلیت اختصاص، « مال » نیستند و لذا، صرف قابل اختصاص بودن چیزی، نمی تواند موجب مالیت آن شیء، گردد. از طرفی، امروزه، می توان برخی از اشیائی که سابقا، امکان دسترسی و تملک آنها نبوده را به کنترل خویش، درآورد؛ مثلا هوا را به صورت فشرده، درآورد و در کپسول، برای استفاده در زیر آب یا مصارف دیگر، به کار برد. امروزه، حتی امواج را به کنترل در آورده اند که بر اساس این تعریف، باید « مال » محسوب گردند؛ در حالیکه همگان معترفند این اشیاء « مال » نیستند.

3- مفید بودن و قابلیت اختصاص: برخی معتقدند با جمع دو شرط « مفید بودن » و « قابلیت اختصاص »، می توان به معنا و مفهوم « مال »، دست یافت. در « حقوق فرانسه » نیز، ظاهرا، این معنا از « مال »، مورد توجه، قرار گرفته است؛ چنانکه از ماده 714 « قانون مدنی فرانسه »، برخی چنین استنباط کرده اند که « مفید بودن » و « قابلیت اختصاص » دو شرط لازم برای شناخت « مال »، می باشند. البته بر این تعریف نیز، اشکالاتی که در تعریف اول و دوم، مطرح شد وارد است؛ یعنی اشیائی وجود دارند که « مفید » و « قابل اختصاص » هستند؛ ولی همگان اذعان دارند که « مال » نیستند؛ مثل خون در بدن که مفید است و مختص انسان؛ اما « مال » به شمار نمی آید.

4- ویژگی ارزش اقتصادی: برخی عقیده دارند « مال » را باید از دیدگاه « صاحبان مال » و از بعد « اقتصادی »، نگریست. به نظر ایشان، « مفهوم « مال » لزوما، می باید از دید ثروتمندان، ترجمه شود. » به نظر آنها، پول نقش تعیین کننده ای در شکلدهی نظریات حقوقی، دارد و « مال » آن چیزی است که دارای ارزش اقتصادی، باشد. بنابراین، برخی با استنباط از این مبنا، در تعریف « مال »، گفته اند: « « مال » چیزی است که قابل داد و ستد باشد و برای آن، تقاضا مطرح بوده و بتوان آن را با پول، ارزیابی کرد. »؛ یعنی مردم در برابر آن، « پول » یا « مال » به دیگری، بدهند. انتقادی که بر این مبناء، مطرح شده این است که معلوم نیست آیا این ارزش اقتصادی نسبی است یا مطلق. به عنوان مثال، یک عکس و فیلم خانوادگی قدیمی و شخصی برای صاحب آن، ارزش بالای معنوی و مادی دارد؛ ولی برای سایرین، ارزشی نداشته و عموم مردم بابت آن، پولی پرداخت نمی کنند. حال، آیا این گونه عکسها باید « مال » محسوب شوند یا خیر؟ اگر معنای مطلق مد نظر، باشد، این نوع اشیاء نباید « مال » محسوب شوند؛ زیرا نوع مردم وجهی بابت آن، نمی پردازند؛ ولی آیا می توان گفت در صورت تلف شدن این اشیاء، توسط شخصی دیگر، مسئولیتی ایجاد نمی گردد؟ ایراد اساسی دیگری که می توان در « حقوق ایران » که مبتنی بر « فقه اسلامی »، است، بر این تعریف، گرفت این است که اشیائی وجود دارند که برخی برای آن، پول پرداخت می نمایند؛ مثل مواد مخدر و مشروبات الکلی؛ در حالیکه می دانیم « شارع مقدس » مالیت را از این گونه اشیاء، سلب نموده و علت ممنوعیت خرید و فروش این گونه اشیاء « فقدان نفع عقلائی و مشروع » عنوان گردیده است. فقهاء معتقدند: « منافع مال باید مشروع و حلال باشد که به آن « منافع محلله » می گویند. » لذا، مشروبات الکلی، تریاک، سی دیهای مستهجن و ... « مال » نبوده و خرید و فروش آنها نیز، باطل و حرام است؛ چنانکه یکی از فقهاء، پس از تعریف لغوی « مال »، می فرمایند: « و اما نزد شرع، مالیت هر چیزی بسته به وجود منافع حلال، در آن، است و هر گاه، منافع آن شیء حلال نباشد - مثل شراب و خوک -، پس، « مال » نیست. » البته چنانچه برخی از این اشیاء، در دوره ای و با تحول صنعت، دارای منفعت عقلائی، گردند، می توان آنها را در زمره « اموال »، قرار داد؛ مثل سم مار برای سرمسازی، خون برای تزریق به بیمار یا سگ برای کشف مواد مخدر. پس، صرف خرید و فروش و پرداخت پول برای مال دانستن شیء، کافی نیست؛ بلکه منفعت بایستی عقلائی و مشروع باشد.

5- واگذاری تعریف « مال » به عرف: بسیاری از فقهاء، « مال » را تعریف نکرده و آن را بی نیاز از تعریف، دانسته و به عرف، واگذار نموده اند. یکی از فقهاء، در مورد معنای « مال »، می فرمایند: « معنای ملکیت، مالیت، ملک و مال عرفی است و به توضیح شرع و نیز، به دلیل شرعی، نیاز ندارد؛ بلکه برای تعریف آنها، عرف و لغت را باید دید. » به نظر فقیهی دیگر، « مالیت اعتباری عقلائی است برخاسته از غرض و رغبت مردم، بدان؛ به گونه ای که برای به دست آوردنش، بر یکدیگر، پیشی گرفته و کشمکش کنند؛ خواه، مانند غذا، از نیازهای اولیه، باشد، خواه، همچون ادویه که بدان، نیازی عارضی دارند و خواه، برای رفاه و لذت، باشد. البته همین که مردم چیزی را رغبت کنند، به کشمکش، نمی انجامد؛ بلکه باید کمیاب نیز، باشد. بنابراین، به آب، در کنار رودخانه و همچنین، به هیزم، در جنگل و به ریگ، در صحرا، « مال » گفته نمی شود. » « امام خمینی (ره » در تعریف « مال »، می فرمایند: « « مال » چیزی است که متقاضی داشته و عقلاء به آن، میل و رغبت کنند. » بنابراین، اگر چیزی چنان فراوان شود که هر گاه، اراده شود، بی هیچ زحمتی، بتوان آن را به دست آورد، آن را « مال » نمی گویند؛ همانند آب رودخانه، ریگ در صحرا، نور خورشید و هوا برای تنفس. مطلب قابل توجه اینکه بسیاری از حقوقدانان اروپائی نیز، پس از طرح نظرهای مختلف و نقد آنها، در نهایت، به همین نتیجه، رسیده اند؛ چنانچه یکی از حقوقدانان فرانسوی، می گوید: « بسیار مشکل است که « مال » را بر اساس یک ویژگی خاص، تعریف کرد. لذا، به جای آنکه « مال » را برای مردم، تعریف کنیم، بهتر است بگذاریم مردم « مال » را برای ما، تعریف کنند. » 

معنای لغوی « مال » چیست؟

  

در ظاهر امر، ممکن است معنای « مال » بسیار ساده به نظر آید؛ اما با دقت، در اجزاء آن، به پیچیدگی مفهوم و مصادیق آن، پی می بریم. « مال » کلمه ایست عربی و در لغت، به آن چه که تملک پذیرد، گویند. در فرهنگ « معین »، در تعریف « مال »، آمده است: « آن چه در ملک کسی، باشد و آن چه ارزش مبادله داشته باشد، دارائی، خواسته و ... » در « ترمینولوژی حقوق »، آمده است: « « مال » در اصل، از فعل ماضی « میل »، است، به معنای « خواستن ». در فارسی هم، به « مال »، « خواسته » می گویند. » البته به نظر می رسد « مال » از ریشه « میل »، نیست؛ چرا که در ادبیات عرب، انحراف و کج شدن را « میل » گویند.

در گذشته، فقط، به طلا و نقره، « مال » می گفتند؛ اما بعدها، به هر چیزی عینی ذخیره شدنی و تملک پذیر، « مال » گفتند. این واژه در گذر تاریخ، تحت تاثیر « عرف »، دگرگونیهای بسیاری داشته و به تدریج، مصادیق جدیدی پیدا کرده است. بنابراین، از آنجائی که عرف تدریجا، معنای این واژه را گسترانیده، برای تعریف « مال »، باید از عرف، کمک گرفت. 

روز « گوروپورنیما » چیست و چگونه از آن، بیشترین استفاده را ببریم؟

 

یکی از ویژگیهای خداوند، هدایت کردن سالکان در سفر روحانیشان، است که به آن، « اصل هدایت الهی » یا « اصل گورو » گفته می شود. این اصل سالک را به سمت انجام تمرینات روحی، سوق داده و او را در تمامی گامهایش، در سفر روحانی، راهنمائی می کند. از این روست که « اصل گورو » در نزد سالکان، از اهمیت ویژه ای، برخوردار بوده و این تعالیم و هدایتهای صورت گرفته از جانب پروردگار، مورد سپاسگزاری آنها، واقع می گردند؛ حتی اگر به شکل حوادثی ناخوشایند، صورت پذیرند.

با آنکه همه روزهای سال را می توان به سپاسگزاری از « اصل هدایت الهی »، اختصاص داد؛ اما روزی از سال، وجود دارد که « گوروپورنیما » نامیده شده و از آن جهت که « اصل گورو » در آن روز، 1000 بار، فعالتر از روزهای دیگر سال، است، از اهمیت بالائی، برخوردار می باشد. در واقع، هر چه به سمت این روز، حرکت می کنیم، بر میزان فعالیت « اصل هدایت الهی »، افزوده می گردد. در صورتی که چشم انداز صحیحی از این روز، داشته و در دوره زمانی ای که به سمت این روز، پیش می رود، تلاشهای درستی نیز، از خود، نشان دهیم، می توانیم هم، در طول این دوره و هم، در خود روز « گوروپورنیما »، منفعتهای روحی فراوانی، به دست آوریم. در ذیل، به مواردی که در کسب منافع بیشتر، از فعالیت این اصل، در این دوره، یاری رسانند، اشاره می گردد:

1- داشتن نگاهی تعلیم گیرنده نسبت به امور: گاهی اوقات، در زندگی، به موقعیتهائی، برمی خوریم که به شکلهائی مختلف، ما را به چالش، دعوت می کنند. با داشتن نگاهی یادگیرنده به تمامی این موقعیتها، در واقع، خود را هم راستا با « اصل هدایت الهی »، قرار داده و از آن چه که قصد فهماندش را به ما، دارد نیز، بهره می بریم. می گویند: « تمامی اتفاقات و حوادث خود، یک « معلم » هستند. » بنابراین، باید همواره، این احساس روحی را با خود، همراه داشت که هر آن چه که در زندگیمان، روی می دهد موهبتیست از جانب خداوند تا به وسیله آن، چیزی را به ما، بیاموزد.

2- افزایش حس قدردانی نسبت به آن چه که خداوند به ما، عطاء می کند: خداوند همه جهان را به وجود آورده است. او این زندگی را به ما، داده و خود او نیز، تمامی لحظاتش را برایمان، محافظت می کند. پروردگار هر آن چه که بدان، نیازمندیم برایمان، فراهم ساخته و ما کافیست تمامی تمرکزمان را بر روی تمرینات روحی، قرار دهیم؛ اما ما بیشتر اوقات، از این آگاهی، غافل هستیم. تلاش فزاینده در قدردانی از خداوند، سبب افزایش احساس روحی نسبت به سپاسگزاری از وی، شده که این مسئله ما را در انجام رشد سریع روحی، یاری می رساند.

3- افزایش تمرینات روحی؛ چه از نظر کیفیتی و چه از نظر کمیتی: دوره زمانی ای که به سمت روز « گوروپورنیما »، حرکت می کند برای رشد روحی ما، بسیار هدایت کننده و مؤثر است. از این جهت، تمرینات روحی بیشتر در طول این دوره، سبب جذب هر چه فزاینده تر « اصل هدایت الهی » و در نتیجه، استفاده بیشتر از آن، می گردد. افزایش کمیتی تمرینات روحی را می توان صرف وقت بیشتر در ذکر نام خدا، سعی بیشتر در رفع عیوب شخصیتی، افزایش میزان خدمت رسانی به « حقیقت مطلق » و ... تعریف کرد. همچنین، افزایش کیفیتی تمرینات روحی را می توان ذکر نام خداوند با داشتن احساس روحانی بیشتر، انجام تمرینات روحی با تمرکز بالاتر و اشتباهاتی کمتر، تمرکز عمیقتر بر اشتباهات و سعی در رفع آنها و ... معنا نمود.

4- قربانی کردن داشته های خود، برای خداوند: خداوند حاضر به اعطای هر چیزی، به ماست؛ اما چگونه باید خود را سزاوار دریافت آن چه که او به ما، می دهد بسازیم؟ با دادن داشته هایمان، به پروردگار، فضائی در خود، ایجاد می کنیم تا برکت او را جذب نمائیم. با انجام ذکر نام الهی و رفع عیوب شخصیتی خود، می توان به قربانی کردن ذهن، پرداخت و با انجام تمرینات روحی مختلف، به قربانی نمودن جسم و هوش. همچنین، قربانی کردن ثروتهای مادی در راه خداوند، می تواند به صورت دادن آنها به قدیسها یا قدیسه ها یا سازمانهای روحی ای باشد که در گسترش علوم و آگاهی روحی، در جهان، گام برمی دارند. ساده ترین راه همان قربانی کردن ثروت است؛ اما فرد زمانی بهره ای بیشتر خواهد برد که به قربانی نمودن در همه سطوح؛ ذهن، جسم، هوش و ثروت، بپردازد.

با در نظر گرفتن موارد فوق و انجام تمرینات روحی بیشتر در طول دوره زمانی پیش از این روز، روز « گوروپورنیما »ی پر از برکتی، خواهیم داشت. روز 27 جولای، روز « گوروپورنیما »ی مربوط به سال 2018 میلادی، بود. برای آگاهی از روز « گوروپورنیما »ی سالهای بعد و استفاده هر چه بیشتر از آنها، می توانید به جستجو در فضای اینترنت، بپردازید. 

روش « شفادهی جسمی، روانی و روحی با آب نمک »

 

یکی از شیوه های درمان طبیعی بیماریهای مختلف جسمی و روحی، « شفابخشی با آب نمک » است. این روش می تواند در رفع استرس، تفکر بیش از اندازه، افسردگی، تفکر مبهم و غیرواضح ، رخوت و سایر بیماریهای فیزیکی، به شکل مؤثری، عمل نموده و شما را در داشتن حس تازگی، آرامش، شادی، توازن روحی و انرژی بیشتر، یاری رساند. در این روش، آب و نمک باعث جذب انرژیهای منفی موجود در جسم و ذهن فرد، شده و سپس، انرژیهای مثبت موجود در جهان، توسط انجام دعا و ذکر، به وسیله بیمار، به سمت وی، کشیده خواهند شد.

آن چه که در این روش درمانی، بدان، نیازمندیم عبارتند از: یک سطل با اندازه ای مناسب، آب شهری، سنگ نمک و یک حوله. برای شروع، سطل را تا نیمه، پر از آب، نموده و دو قاشق غذاخوری سنگ نمک به آن، اضافه می کنیم. سپس، پاهای خود را - به صورتی که هیچ تماسی با هم، نداشته باشند - داخل آب درون سطل، گذاشته و دعا می کنیم انرژیهای منفی از وجود ما، خارج و وارد آب، شود. آن گاه، همان گونه که پاهایمان داخل آب، قرار دارند، به مدت 15 دقیقه، به ذکر نام خداوند، می پردازیم. بعد از گذشت 15 دقیقه، از خدا، به خاطر شفائی که به ما، عطاء کرده، قدردانی  و پاهایمان را با حوله، خشک نموده و آب نمک داخل سطل را داخل، توالت، می ریزیم و سطل را آب می کشیم.

بعد از انجام این روش، نشانه هائی در ما، آشکار می گردند که نشان دهنده رفع انرژیهای منفی موجود، می باشند. این نشانه ها عبارتند از: خمیازه کشیدن مکرر، آروغ زدن پی در پی، تغییر رنگ آب داخل سطل، کرختی پاها، احساس لزجی در پاها، احساس گرما در گوشها و چشمها و استشمام بوی بد از آب. 

علت تغییرات شدید آب و هوائی و بلایای طبیعی فزونی یافته کنونی چه بوده و روش مقابله با آنها، چگونه است؟

 

اخیرا، جهان شاهد بلایای طبیعی، تغییرات آب و هوائی و گرمایش جهانی بی سابقه ای بوده است. بر اساس تحقیقات علوم روحی صورت گرفته، دلیل اولیه بلایای طبیعی ای چون زلزله، سیل، فورانهای آتشفشانی و ...، فرایندی چرخه ایست که در طول زمان، در حال روی دادن، می باشد. بلایای طبیعی ای که تا بحال شاهد بوده ایم تنها، آغاز مرحله نابودی جهان بوده که در عرض 5 تا 10 سال آینده، بر شدت آنها، افزوده خواهد گشت. مرحله نابودی یک چرخه در نتیجه رفتارهای غلط و اشتباه نوع بشر، امکان وخیمتر شدن را پیدا می کند. این رفتارهای اشتباه نتیجه پائین بودن آگاهی روحی انسانها و در ادامه، ناتوانی در به دست آوردن حمایت الهی، در مقابل تأثیرات انرژیهای منفی، می باشد. انجام تمرینات روحی تنها را پاکسازی یک ذهن از نظر روحی، آلوده است.

آمارها نشان می دهند تمایلی رو به افزایش، به ویژه در دو دهه گذشته، به سمت بلایای طبیعی، به وجود آمده است. همچنین، بیشتر نهادهای علمی معتبر جهان مؤید مسئله گرمتر شدن دنیا هستند. بر اساس اعلام « ناسا » - در سال 2016 میلادی - در طول یک قرن گذشته، حدود سه چهارم یک درجه سلسیوس، به دمای کره زمین، اضافه گشته که بیشتر این گرمایش جهانی در چند دهه اخیر، اتفاق افتاده است. برخی از آکادمیهای علمی دنیا، نقش اصلی را در ایجاد گرمایش جهانی و افزایش بلایای طبیعی، در دهه های اخیر، به فعالیتهای بشری، اختصاص داده اند. دلیل آن این است که هر ساله، فعالیت انسانها سبب انتشار میلیاردها تن گازهای گلخانه ای در جو زمین، می گردد؛ اما در واقع، علت اصلی آنها چیست؟

طبق تحقیقات روحی - در بر گیرنده تمامی ابعاد فیزیکی، روانشناختی و روحی - موارد ذیل به عنوان دلائل اصلی این تغییرات، شناخته شده اند: تأثیرات نوع بشر بر طبیعت، در سطح روحی و تأثیر انرژیهای منفی: 25 درصد - تأثیر نوع بشر بر طبیعت، در سطح فیزیکی: 19 درصد - تأثیر گونه بشر بر طبیعت، در سطح روانشناختی: 19 درصد - تأثیر طبیعت بر گونه بشر: 7 درصد و تغییرات چرخه ای: 30 درصد.

تغییرات چرخه ای؛ به عنوان یکی از دلائل تغییرات جهانی

بسیاری از جغرافیدانان، شدت فزون یافته تمامی بلایای طبیعی و دمای زمین را چیزی به جز بخشی از چرخه های منظم سیاره مان، نمی دانند. بنا بر عقیده ایشان، تغییرات چرخه ای مشابهی در گذشته، ما را به سمت « عصر یخبندان »، پیش برد و سپس، از آن، خارج ساخت. از طریق تحقیقات علوم روحی، مشخص گردیده این تغییرات چرخه ای حدود 30 درصد دلائل به وجود آمدن بلایای طبیعی ای را که امروزه، شاهدشان هستیم، تشکیل داده و در حقیقت، دلیل مهم و اصلی آنها به شمار می آیند. این یک قانون طبیعت است که هر چه که به وجود می آید بقاء یافته و سرانجام، نابود می گردد که بر آن، « قانون خلقت، بقاء و اضمحلال » نام می نهند. به طور مثال، رشته کوههای « هیمالیا » به وجود آمده، بقاء داشته و در انتهاء، از بین خواهند رفت. تنها، خالق جهان؛ یعنی پروردگار، است که ابدی و بدون تغییر، باقی می ماند.

نابودی در اشکال متفاوتی، ظاهر می شود که « بلایای طبیعی » یکی از آنهاست. گونه بشر نیز، از طریق رفتارهائی که به جنگ و نابودی، خواهند انجامید، این فرایند نابودی چرخه ای را تسهیل خواهد کرد که حدود 70 درصد باقیمانده دلائل این تغییرات را تشکیل می دهد. در شکل زیر، مجموعه ای از دوره ها را می بینید که از « ساتایایوگ »، آغاز گشته و به « کالیوگ »، ختم می گردد: 

دوره زمانی جهان به 4 دوره، تقسیم می شود که عنصر مثبت « ساتوا » در اولین دوره، برجسته تر می نماید. ( جهت آشنائی با عناصر تشکیل دهنده هستی؛ « ساتوا »، « راجا » و « تاما »، به مقاله « اثرات مخرب استفاده از رنگ سیاه، بر رشد معنوی افراد »، مراجعه شود. ) در صورت بالاتر بودن عنصر « ساتوا » در محیط، تغییرات چرخه ای ملایم بوده؛ اما همان طور که زمان به جلوتر، حرکت می کند، شاهد کاهشی در مقدار این عنصر مثبت، خواهیم بود که نتیجه آن تغییرات چرخه ای شدیدتر می باشد. در دوره « کالیوگ » که میزان عنصر منفی « راجا » برجسته تر می شود، تغییرات چرخه ای در خلقت، بقاء و نابودی، شدت بیشتری می یابد و این نابودی عموما، توسط بلایای طبیعی، بیماری و جنگ، تحقق می پذیرد. ما اکنون، در ابتدائیترین مرحله نابودی یکی از مینی چرخه های « کالیوگ »، قرار گرفته ایم. هر یک از این مینی چرخه ها، 1000 روز به طول می انجامد. در صورت انجام اعمالی از سوی بشر که بر مقدار عنصر « راجا - تاما »ی  موجود، اضافه گردد، امکان وخیمتر شدن اوضاع در این مرحله، وجود دارد.

رابطه میان انسان و طبیعت؛ به عنوان یکی از دلائل تغییرات جهانی

تأثیر عملکرد بشر درسطوح مختلف، بر طبیعت، حدود 90  درصد، بوده؛ در حالیکه تأثیر طبیعت بر بشر، تنها، چیزی حدود 10 درصد، است. اعمالی که انسانها بر علیه طبیعت، مرتکب می شوند؛ از جمله، قطع درختان، انتشار مواد آلاینده از کارخانه ها، ریختن نفت به آبهای طبیعی و ...، را می توان به عنوان نمونه هائی از عملکرد بشر بر ضد طبیعت، در سطح فیزیکی، معرفی نمود؛ اما باید دانست تأثیراتی که بشر در سطح فیزیکی، بر طبیعت، اعمال می کند ریشه در مسائل روانشناختی آنها، دارد. همه ما انسانها از سه عنصر اصلی هستی؛ یعنی « ساتوا »، « راجا » و « تاما »، تشکیل شده ایم. تفاوت در میزان این عناصر، در ترکیب وجودی انسانها، طبیعت اساسی هر شخص را تعیین می کند. به این صورت که ویژگیهای شخصیتی ای چون تمیزی، پاکی، صداقت، آرامش، بخشندگی، فروتنی و ...، نشانه هائی از عنصر برجسته « ساتوا »، در فرد، می باشند. امروزه، به صورت میانگین، عنصر برجسته موجود در بسیاری از انسانها، عنصر منفی « تاما »ست که باعث به نمایش گذاردن خودخواهی، حرص و طمع، خشم، خشونت، تسخیرشدگی توسط ارواح و ...، در آنها، می گردد. ترکیب عناصر اصلی سه گانه هستی « ساتوا »، « راجا » و « تاما » در فردی با سطح روحی متوسط، در دوره فعلی، به شکل زیر، می باشد: 

و اما همان گونه که اشاره گردید، سطح روحی بشر نیز، در به وجود آمدن تغییرات کنونی جهان، مؤثر است. رفتار انسانها به شدت، تحت تأثیر بلوغ روحی یا سطح روحی آنها، قرار دارد. رفتار افراد قدیس با سطح روحی 70 درصد، به اشکال زیر، قابل مشاهده است: داشتن زندگی الهی و از دیگران؛ چه جاندار و چه بی جان، عاشقانه، مراقبت نمودن. البته، عشق روحانی قدیس نسبت به همه نوع بشر، الهامبخش و محرک دیگران در به وجود آوردن همان وسعت احساس نیز، خواهد بود. در طرف مقابل، اشخاص با سطح روحی پائینتر - به طور مثال، 20 درصد - قرار دارند که منیت بالائی داشته و خودخواه می باشند و شادی و رضایت را صرفا، برای خود، جستجو می کنند؛ حتی به قیمت طبیعت، بشریت و سایر موجودات زنده. این رفتارها در کنار کمبود آگاهیهای روحی، منجر به توسعه عدم درستکاری و صداقت، در بین مردم دنیای امروز، شده و در نتیجه، عنصر « راجا - تاما »ی محیط افزایش یافته که به این وضع، « آلودگی روحی » گفته می شود.

زمانی که بر میزان عناصر منفی فرد یا محیط، افزوده می گردد، ارواح ساکن در ابعاد دیگر روحی یا اتری، به شکل راحت تری، امکان تسخیر آنها را به دست آورده و ایشان را وادار می نمایند تا از خویش، رفتارهائی به شکل حیوانات، بروز دهند. همه اینها خود، مجددا، بیشتر شدن هر چه بیشتر عنصر « راجا - تاما » را در جامعه، در پی داشته که سرانجام، به افزایش خشونت، نارضایتی و بلایای طبیعی، منجر خواهد گشت.

تأثیر طبیعت بر نوع انسان؛ به عنوان یکی از دلائل تغییرات جهانی

تأثیر طبیعت بر انسان، چیزی به غیر از پاسخ به رفتارهای بد آنها، نیست. برای مثال، میزان تبخیر آبها در اثر افزایش آلودگی نفتی اقیانوسهای جهان، کاهش یافته یا اینکه با آلوده شدن آبها، گیاهان انتشاردهنده گاز اکسیژن نابود گشته و بنابراین، میزان اکسیژن زمین کاهش می یابد. البته برای طبیعت، این امکان وجود دارد که با روشهای دیگری، نسبت به عملکرد نوع بشر، پاسخ نشان دهد. برای مثال، کاهش اکسیژن موجود در جو زمین، ممکن است به شکل سیلابهائی، بروز یابد؛ گرچه این دو پدیده به نظر، بی ربط به نظر می رسند؛ اما این تخریبها چگونه به وجود می آیند؟

همان گونه که کثافات و دود سبب آلودگی فیزیکی محیط، می گردند، عناصر « راجا - تاما » نیز، آلودگی در سطح غیرقابل لمس را به وجود می آورند. طبق گفته های پیشین، کمبود تمرینات روحی و عدم صداقت و درستکاری افزایش کلی « راجا - تاما »ی گونه بشر و بنابراین، محیط را در پی خواهند داشت. هر گونه افزایش در میزان این عناصر، به معنای افزایش آلودگی در سطح غیرقابل لمس یا روحی، می باشد. همان طور که ما در سطح فیزیکی، به تمیز کردن  مکانهائی که گاه به گاه، از آنها، استفاده می کنیم، می پردازیم، مطمئنا، به تمیزی و پاکسازی بعد روحی خود و جهان، از آلودگیهای « راجا - تاما »ی محیط نیز، نیازمند هستیم. بنابراین، طبیعت به این نیاز ما، پاسخ داده و از طریق به وجود آوردن بلایای طبیعی، به این پاکسازی، دست می زند و آن را به وسیله پنج عنصر مطلق کیهانی خاک، آب، آتش، باد و اتر، انجام می دهد که به ترتیب، زلزله، سیلابها یا عصر یخبندان یا قحطی، فوران آتشفشانها، تندبادها، و هر گونه بلای طبیعی ای نازل می گردند.

این بلایا قابل مشاهده هستند. این در حالیست که افزایش عناصر منفی در جهان، در سطح نامحسوس و غیرقابل مشاهده بوده و در نتیجه، زمانی از مقدار زیاد آنها، آگاهی می یابیم که به شکل تغییرات آب و هوائی و بلایای طبیعی، آشکار شوند. تصمیماتی که توسط رهبران دنیا، برای مقابله با این تغییرات مخرب، اتخاذ می گردند عمدتا، در سطح فیزیکی، می باشند؛ اما از آنجائی که اثرات اعمال انسانها بر طبیعت، در سطح روانی و روحی، قابل تشخیص نیستند، مورد بررسی نیز، قرار نگرفته اند.

برای آنکه از مقدار تخریبی که جهت پاکسازی جهان از عناصر منفی، صورت خواهد گرفت، آگاهی یابید، بهتر است بدانید تسونامی سال 2004 میلادی که در آسیا، به وقوع پیوست تنها، یک هزارم نابودی نهائی می باشد. در طول 10 الی 15 سال آینده و در اثر این بلایا و تغییرات، آگاهی روحی بشر افزایش یافته و به خدا، نزدیکتر خواهد شد. سرانجام، از 50 تا 60 سال پس از سال 2025 میلادی، الگوهای آب و هوائی و بلایای طبیعی تمایل به آرام شدن، پیدا نموده و به شکل طبیعی خود، بازمی گردند. نکته جالب توجه این جاست آن چه که سبب به وجود آمدن بلایای بیولوژیکی ای چون ایدز، آبولا، آنفلوآنزای مرغی و ...، می شود ارواحی از طبقات بالاتر، هستند. بعد از سال 2025 میلادی؛ یعنی با به پایان رسیدن جنگ میان خیر و شر، در این مینی چرخه « کالیوگ »، هیچ گونه ویروس جدیدی، به وجود نخواهد آمد؛ اما ویروسهای موجود باقی مانده و نیاز به یافتن درمان، برای آنها، وجود خواهد داشت.

اما راههای کاهش اثرات این بلایا و تغییرات چه هستند؟ پاسخ این است: انجام تمرینات روحی مداوم که پاکسازی خود و محیط و دریافت محافظت از جانب خداوند را به همراه، خواهد داشت - کاستن عیوب شخصیتی که بهبوددهنده رفتار ما خواهد بود - بازیافت مواد - کاهش دورریزها و هدررفتگیها و نشر و توسعه علوم روحی در جامعه.