تگرگها،
از نامهای تو بودند
که یخ می بستند
و در باد،
بر سر من فرو می ریختند.
یکی از نامهای تو،
در کف دستم آب می شد.
آن را می نوشیدم.
خنک بود.
ای خدای بزرگ!
« لاله جهانگرد »