زمین سبز

زمین ما؛ آینده ما

زمین سبز

زمین ما؛ آینده ما

گل محمدی

 

گل هنوز،

ناز می کرد به بلبل.

طفلکی بلبل هم،

نه دگر حوصله ای داشت

و نه مستی و نه شوری و سر آوازی.

هر دو از هم دلخور.

هر دو از هم دلگیر

و نه سوزی و نه سازی.

عشق می رفت به درگیری لفظی،

به تشنج بکشد رابطه آنها را

که من از راه رسیدم

و به آنها گفتم:

« صلواتی بفرستید

و این غائله را ختم کنید. »

« حسن فرازمند »