زمین سبز

زمین ما؛ آینده ما

زمین سبز

زمین ما؛ آینده ما

دستپخت بابا

 

دیشب به جای مامان،

بابا خودش غذا پخت.

با حوصله سر گاز،

کوکو برای ما پخت.

 

کوکوی ما همیشه،

هم گرد، هم تپل بود.

چیزی که پخت بابا،

خیلی عجیب و شل بود.

 

از دستپخت بابا،

هی لقمه لقمه خوردیم.

ما دور سفره آن شب،

از زور خنده مردیم.

« مریم هاشم پور »